زندگی نامه
بنده حقیر در استان آذربایجان شرقی، شهرستان اهر بخش خاروانا در روستای نچق در سال 56 بدنیا آمدم بعد از آنکه به سن هفت سالگی رسیدم، تحصیلات ابتدائی را در همان محل طی کرده و چون در محل خودمان (روستای نچق) مدرسه راهنمائی نبود لذا برای ادامه تحصیلات در مقطع راهنمائی به بخش خاروانا مراجعه کرده و در آنجا مشغول تحصیل در مقطع راهنمایی شدم. بعد از تعطیلات دوره راهنمایی به جهت این که علاقه زیادی حتی از دوران ابتدائی به درسهای حوزه و علوم دینی داشتم تا در آینده روحانی خوبی باشم حتی در همان محل با این که معلمین اسرار میکردند که درس شما خوب است همین دروس را ادامه بدهید با این حال این علاقه شدید مرا از آن درسهای دوره دبیرستانی منصرف کرد و آمدم به نزدیکترین محل که شهرستان جلفا و هادی شهر بود در آنجا به تحصیلات حوزوی مشغول شدم، بعد از یک سال تحصیل در آنجا دیدم وضعیت آنجا مرا قانع نمیکند و بر بنده چنان مفید واقع نمیشود، برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه ولیعصر (عج) تبریز انتقال گرفتم و ادامه تحصیلات مقدماتی را در آن حوزه مبارکه گذراندم و در سال 80 به قم آمدم و در خدمت استادانی چون استاد محسن فقیهی، استاد فاطمی، استاد سید حسن خمینی و استاد سیدمحمد ابن الرضا خونساری درس رسایل و مکاسب و کفایه را آموختم و الان در خدمت آیت الله سبحانی و آیةالله مکارم شیرازی و استاد محمدابن الرضا درس خارج فقه و اصول را فرامیگیرم. اینجانب بعد از طی دوره مقدماتی علاقه زیادی به تبلیغ و تحقیق داشتم که این علاقه در سال 1385 که از طرف مقام معظم رهبری به سال پیامبر اعظم (ص) نام گذاری گردید مرا شدیداً وادار نمود تا در آن سال بتوانم کتابی در مورد آن حضرت به رشته تحریر درآورم. از آن سال به بعد هم اکنون مدتی است مشغول تحقیق در عنوانهای مختلفی میباشم از جمله:( کتابی به نام راهی بسوی سعادت «مواعظ و سفارشات رسول اکرم (ص) به علی (ع) و اباذر» که چاپ شده و آداب زندگی در سیره رسول اکرم(ص) «اخلاقی-اجتماعی- عبادی -سیاسی وچهل حدیث» که دردست چاپ است وکتابهایی در موضوعات کرامات و معجزات رسول اکرم (ص) و راههای مبارزه بافقر و پزشک خانواده) که هنوز آنها رابخاطر مشکلات مالی نتوانستم به چاپ برسانم و بنده حقیر حافظ نصف قرآن کریم میباشم و به رشته تخصصی تفسیر و علوم قرآنی بیشتر علاقه داشته و مشغول هستم، تا در آینده به حول قوه الهی بتوانم در عنوانهای تفسیری تحقیق و تدریس داشته باشم «انشاءالله»